نمکستان: جدیدترین جملات زیبا و رمانتیک خاطره ها و خاطرات گذشته. در این مطلب از مجله اینترنتی نمکستان برای شما جدیدترین متن ها در مورد خاطره، پیامکهای خاطرات گذشته، اس ام اس های خاطره های عاشقانه در قالب شعر و متن کوتاه را آماده کردیم. جهت مشاهده و خواندن این جملات و شعرهای زیبا با ما همراه باشید.
خاطرات گذشته
زندگی حکمت اوست
زندگی دفتری از خاطره هاست
چند برگی را تو ورق خواهی زد
ما بقی را قسمت
خاطرات گذشته
داستان ما را کلاغ ها تعبیر خواهند کرد
بگذار خاطره ها در خواب باشند
خاطرات گذشته
یکی بیاید
دست این خاطره ها را بگیرد ببرد گردش
کلافه کرده اند مرا بس که نق می زنند به جانم
خاطرات گذشته
دلتنگ نشدی ببینی چگونه خوبترین خاطره ها
بی رحم ترینها میشود
خاطرات گذشته
گهگاهی سفری کن به حوالی دلم
شاید از جانب ما خاطره ای منتظر لمس نگاهت باشد
خاطرات گذشته
کابوس نبودی که رهایت بکنم
از خاطره عشق جدایت بکنم
آنقدر عزیزی که دلم می خواهد
هر چیز که دارم فدایت بکنم
خاطرات گذشته
گاهی میان بی رحمی هایت محبت کنی بد نیست
نگذار روزی که جدا شدیم
خجالت زده ی خاطره هایم باشی
خاطرات گذشته
هیچ وقت عاشق کسی که میدونی برای تو نیست نشو
چون یه روز میره بعدش تو میمونی و یه کوه خاطره و غم
خاطرات گذشته
به صدایت که معتاد شدم
رفتی حالا هر روز خاطره تزریق میکنم
خاطرات گذشته
هر آدمی که میره
یه روز
یه جایی
به یه هوایی برمیگرده
همیشه یک چیزی برای جا ماندن هست
حتی یک خاطره
خاطرات گذشته
دلتنگی سهم ماست
از خاطراتی که یک روز خاطره نبودند، زندگی بودند
خاطرات گذشته
کاش یکی بود که توی کوچهها داد میزد
خاطره خشکیه
خاطره خشکیه
اونوقت همه ی خاطراتتو
همونایی که ارزش گرفتن دمپایی پاره هم ندارن
میریختم تو کیسه
و میدادم بهش
و میرفت رد کارش
اس ام اس عاشقانه خاطرات گذشته
ای ارزنده ترین خاطره زیبایی
زندگی را به بهانه تو بهانه کردم
خاطرات گذشته
اس ام اس
دل من میگیرد
از همان آنهایی که به یکباره و بی هیچ آنی
ناگهان می اید، در دل آدمکی گل عشق میکارد
و سپس در گذر خاطره ای میماند
خاطرات گذشته
دیوارها هم عاشق میشوند
یادگاری ننویس اگرقصد بازگشت نداری
اون وقت اون می مونه و یه خاطره به جامونده
خاطرات گذشته
لطفا طوری خاطره بسازید
که بعد از شما هم بتوان زندگی کرد
خاطرات گذشته
بعضی وقتها خاطره ها مون چه عجیب میشن
بعضی وقتها می خندیم به خاطراتی که براشون گریه کردیم و
بعضی وقتها گریه می کنیم به خاطراتی که بهشون خندیدیم
خاطرات گذشته
یه گوشه ی دنج
یه نقطه
یه عالمه بغض
یک دنیا حرف
یک دلشکسته
و بی نهایت خاطره
کافیست برای جوان مرگ شدن
خاطرات گذشته
یه آدمک بى کس
تو مزرعه خشک پُر کَرکَس
این آدمک یادمه عاشق بود
از غصه و غم فارغ بود
مزرعه دار با عشق میکاشت
آدمک عاشق
صبور تا فصل برداشت
مزرعه دار زندگیش پُر افت خیز شد
برگ درخت پیر ریخت پاییز شد
ولى آدمک از مزرعه چشم بر نمیداشت
یه بى معرفت اومد به اسم عاشقى
پا روش گذاشت
نمیدونست این مزرعه برا آدمک دار و نداره
نمیدونست آدمک فقط همین یه دل رو داره
کى دیگه دل سنگ تحویل میگیره
بارونم بیاد این مزرعه خشک شده دیره
روزگار نامرد خراب کرد
آرزوهاى آدمک بر آب کرد
حالا باید آدمک خشت بسازه
در این مزرعه شکسته
رو به غریبه بازه
کاش یه غریبه بیاد مهربون باشه
دستاش
شبیه یه
باغبون
باشه
خاطرات گذشته
هوا سرده
بلبل دنبال لونه میگرده
دستات چقدر سردن
این تن دورت بگرده
انگار دلت گرفته از تو شکستى
مثل عروسک ساکت نشستى
اینجور مظلوم اروم
مثل قُمرى پر و بال بستى
مگه من مردم که صورتت شبنم بشینه
این صورت که ماه روى زمینه
دستات بده دستم ببینم
نفسم چشمام تنهایت رو نبینه
یادت باشه تا من هستم حق غم ندارى
تو شیرینترین لحظه این روزگارى
تو اغوشم خودت جا کن
تو از بهشت
یه تیکه
یادگارى
قبل من
خدا رو دارى
خاطرات گذشته
چمدانت پر از ستاره
شب غرق تنهایی ماه
تو را صدا میزد
من لالایی زرد را می نوشتم
خیره به ظریف دستانت
بر هم میتابیدی بند کتانی ات را
پلک میزدی و هربار
خورشید قلبش میگرفت
ساعت خودش را حراج کرد
لالایی زرد من رو به پایان بود
در قفسی از نفسی
که هدیه ام داده بودی
کاش کمی صبر میکردی
تا لالایی زرد تمام می شد
تا نیمه کاره نمیمردم
خاطرات گذشته
میان خاطرات بى شمارمان
اى آشنا !
به بودنت ادامه بده
از اولین آغوش
هزار شب هم که بگذرد
باز ستاره بى قرار وُ
مهتاب بى قرار وُ
این دل بى قرار است …
نیکى فیروزکوهى
خاطرات گذشته
دلمان خوش است که مینویسیم
و دیگــران می خـواننــد
و عــده ای می گـوینــد
آه چـه زیبــا و بعضــی اشـک می ریــزند
و بعضــی مـی خنــدنـد
دلمــان خـوش اســت
به لــذت هــای کــوتـاه
به دروغ هــایی که از راســت
بـودن قشنــگ تـرند
به اینکــه کســی برایمــان دل بســوزاند
یـا کســی عاشقمــان شــود
با شــاخه گلی دل می بنــدیـم
دلمــان خـوش می شــود
به بـرآوردن خـواهشــی و چشــیدن لـذتـی
و وقــتی چیـــزی مـطابـق مــیل مــا نبــود
چقـــدر راحـت لگـــد می زنیـــم
و چــه ســــاده می شـکــنیم
همــــه چیـــز را …
سالومه
تاریخ : 19 - ژوئن - 2020
خاطرات بد رومیشه فقط به این صورت پاک کرد که آدم تا می تونه توجهش رو از اون ناخواسته برداره و بذاره روی چیزایی که دوست داره و اینقدر این کار رو انجام بده که اون خاطرات تلخ مثل رنگ سیاهی که داریم روش رنگ سفید می ریزیم کم رنگ و کمرنگ تر بشه. من از عطر و ادکلن سان تارا یک عطر خریدم و اولین بار اون عطر رو زمانی زدم که یک روز فوق العاده رو با عزیزم گذروندم و الان هر وقت دوباره این عطر رو میزنم منو به یاد اون روز می اندازه.