داستان ضرب المثل قسم روباه را باور کنیم یا دم خروس را
داستان ضرب المثل قسم روباه را باور کنیم یا دم خروس را

داستان ضرب المثل قسم روباه را باور کنیم یا دم خروس را | داستان ضرب المثل خروسی بود بال و پرش رنگ طلـا ، انگاری پیرهنی از طلـا، به تن کرده بود ، تاج قرمز سرش مثل تاج شاهان خودنمایی می کرد . خروس ما اینقدر قشنگ بود که اونو خروس زری پیرهن پری صدا […]

داستان ضرب المثل قسم روباه را باور کنیم یا دم خروس را | داستان ضرب المثل

داستان ضرب المثل قسم روباه را باور کنیم یا دم خروس را | داستان ضرب المثل

خروسی بود بال و پرش رنگ طلـا ، انگاری پیرهنی از طلـا، به تن کرده بود ، تاج قرمز سرش مثل تاج شاهان خودنمایی می کرد .

خروس ما اینقدر قشنگ بود که اونو خروس زری پیرهن پری صدا می کردند .

خروس از بس مغرور و خوش باور بود همیشه بلـا سرش می آمد، برای همین

سگ همیشه مواظبش بود تا اتفاقی برای اون نیافته

یک روز سگ آمد پیش خروس زری پیرهن پری ،

بهش گفت : خروس زری جون .

خروسه گفت :‌ جون خروس زری

سگ گفت : پیرهن پری جون

خروس : جون پیرهن پری

سگ : می خوام برم به کوه دشت  ، برو تو لـانه ، نکنه بازم گول بخوری ، درو روی کسی باز نکنی؟

خروس گفت : خیالت جمع باشه ، من مواظب خودم هستم .

سگ رفت ، بی خبر از اینکه روباه منتظر دور شدن اون بود .  همینکه سگ حسابی دور شد ،

روباه ناقلـا جلوی لـانه خروس زری آمد تا نقشه اش را عملی کند ،

جلوی پنجره ایستاد و شروع کرد به آواز خواندن :

ای خروس سحری

چشم نخود سینه زری

شنیدم بال و پرت ریخته

نذاشتن ببینم

نکنه تاج سرت ریخته

نذاشتن ببینم

خروس زری که به خوشگلی خودش افتخار میکرد خیلی بهش بر خورد ، داد زد:

نه بال و پرم ریخته ، نه تاج سرم ریخته .

روباه گفت اگه راست میگی ، بیا پنجره رو بازکن تا ببینمت .

خروس مغرور پنجره رو باز کرد و جلوی پنجره  نشست و گفت :

بیا این بال و پرم ، اینم تاج سرم .

و همینکه خروس سرش رو خم کرد که تاجش و نشون بده ، روباه پرید و گردن خروس را گرفت .

خروس داد و فریاد زد کمک ، کمک که بلکه سگ به دادش برسه .

سگ با گوشهای تیزش صدای خروس را شنید و به طرف صدا دوید .

همچنین بخوانید:  دلنوشته های دلنشین و عاشقانه

دوید و دوید تا به روباه رسید .

از روباه پرسید: آی روباه حقه باز خروس زری را ندیدی ؟

روباه که دهان خروس رو بسته بود و اونو توی کوله پشتی انداخته بود ،‌

شروع کرد به قسم خوردن که والـا ندیدم ، من از همه چیز بی خبرم ،

و پشت سر هم قسم می خورد .  یکدفعه چشم سگ به کوله پشتی افتاد و گفت :‌

قسم روباه و باور کنم یا دم خروس را ؟ 

روباه تازه متوجه شد که دم خروس از کوله پشتی اش بیرون آمده ،

پس کوله پشتی  رو انداخت و تا می توانست دوید تا از دست سگ نجات پیدا کند .

و خروس زری پیرهن پری هم همراه سگ به خانه برگشتند .

وقتی کسی دروغی میگه ، ولی نشانه ایی وجود داشته باشه

که حرف او را نقض کنه از این ضرب المثل استفاده می شود .

داستان ضرب المثل قسم روباه را باور کنیم یا دم خروس را | داستان ضرب المثل

داستان ضرب المثل قسم روباه را باور کنیم یا دم خروس را