شعر بامعنای استاد شهریار به نام هفتاد سالگی
شعر بامعنای استاد شهریار به نام هفتاد سالگی

شعر بامعنای استاد شهریار به نام هفتاد سالگی سنین عمر به هفتاد میرسد ما را خدای من که به فریاد میرسد ما را گرفتم آنکه جهانی به یاد ما بودند دگر چه فایده از یاد میرسد ما را حدیث قصه سهراب و نوشداروی او فسانه نیست کز اجداد میرسد ما را اگر که دجله پر […]

شعر بامعنای استاد شهریار به نام هفتاد سالگی

شعر بامعنای استاد شهریار به نام هفتاد سالگی

سنین عمر به هفتاد میرسد ما را

خدای من که به فریاد میرسد ما را

گرفتم آنکه جهانی به یاد ما بودند

دگر چه فایده از یاد میرسد ما را

حدیث قصه سهراب و نوشداروی او

فسانه نیست کز اجداد میرسد ما را

اگر که دجله پر از قایق نجات شود

پس از خرابی بغداد میرسد ما را

به چاه گور دگر منعکس شود فریاد

چه جای داد که بیداد میرسد ما را

تو شهریار علی گو که در کشاکش حشر

علی و آل به امداد میرسد ما را

شعر بامعنای استاد شهریار به نام هفتاد سالگی