عکس افسانه پاکرو و خانواده اش + مصاحبه و بیوگرافی افسانه پاکرو و همسرش نمکستان : افسانه پاکرو متولد ۱۱ اردیبهشت ۱۳۶۲ در تهران بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر ایران است. وی فارغ التحصیل کارشناسی گرافیک (نقاشی) بوده و عاشق بازیگری است. از شهرت بیزار است و بازیگری را فقط به خاطر اینکه بتواند نقش یک انسان […]
عکس افسانه پاکرو و خانواده اش + مصاحبه و بیوگرافی افسانه پاکرو و همسرش
نمکستان : افسانه پاکرو متولد ۱۱ اردیبهشت ۱۳۶۲ در تهران بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر ایران است. وی فارغ التحصیل کارشناسی گرافیک (نقاشی) بوده و عاشق بازیگری است. از شهرت بیزار است و بازیگری را فقط به خاطر اینکه بتواند نقش یک انسان متفاوت با خود را بازی کند دوست دارد.
خانواده افسانه پاکرو :
افسانه پاکرو اصالتاً در شهر اهواز متولد شد و اصالتاً تبریزی است. وی بزرگ شده تهران است و یک خواهر بزرگتر به نام سعیده و یک برادر کوچکتر از خود دارد. مادرش اهل هنر و نقاشی است و با اینکه تحصیلات آکادمیک نقاشی ندارد اما مهارتش در نقاشی دیدنی است. خواهرش سعیده یک سال از افسانه بزرگتر است و همیشه با هم هستند.
همسر افسانه پاکرو :
افسانه پاکرو در حال حاضر ازدواج نکرده و مجرد است. افسانه پاکرو در مورد ازدواج گفته است: من عاشق خواهرم هستم و یکی از دلایل ازدواج نکردم این است که نمی خواهم از خواهرم جدا شوم تنها در شراطی ازدواج می کنم که دو برادر به خواستگاری من و خواهرم بیایند که مجبور به جدایی نشویم.
سابقه فعالیت افسانه پاکرو :
افسانه پاکرو بازیگر جوان کشورمان به دلیل علاقه اش به حرفه بازیگری پس از دانشگاه در کلاس های آموزش بازیگری مرحوم استاد حمید سنمدریان شرکت کرد و دوره بازیگری را گذراند. از طریق همین کلاس توانست به تیم فیلم محکومین بهشت ساخته حجت الله سیفی ملحق شود. وی برای اولین بار در سال ۱۳۸۳ با بازی در سریال محکومین بهشت مقابل دوربین رفت و کارش با فیلم سینمایی آغاز نمود.
در همان سال ۸۴ در یک مجموعه تلویزیونی به نام پیدا و پنهان ساخته حجت قاسم زاده اصل بازی کرد اما فیلمی که موجب شهرت وی شد فیلم سینمایی رویای خیس یه کارگردانی پوران درخشنده است که توانست وی را در میان مردم مشهور سازد. وی در این فیلم در کنار بازیگرانی همچون فرامرز قریبیان، فلور نظری، مجید مشیری و محمدرضا غفاری نقش آفرینی کرد.
صفحه اینستاگرام افسانه پاکرو :
افسانه پاکرو با آیدی afsanehpakroo در اینستاگرام فعالیت می کند.
فیلم های سینمایی افسانه پاکرو :
- دلتا ایکس (۱۳۹۴)
- دو عروس (۱۳۹۴)
- یادگاری (۱۳۹۳)
- شبکه (۱۳۹۰)
- چشم (۱۳۸۹)
- شیر و عسل (۱۳۸۸)
- زندگی شیرین (۱۳۸۷)
- محاکمه (۱۳۸۵)
- رؤیای خیس (۱۳۸۴)
- محکومین بهشت (۱۳۸۴)
مجموعه های تلویزیونی افسانه پاکرو :
- تکیه بر باد به کارگردانی محمود معظّمی (۱۳۹۱)
- در مسیر زاینده رود به کارگردانی حسن فتحی (۱۳۸۹)
- رسم عاشقی به کارگردانی سعید سلطانی (۱۳۸۴)
- پیدا و پنهان به کارگردانی حجت قاسمزاده اصل (۱۳۸۴)
مصاحبه با افسانه پاکرو و خواهرش سعیده :
افسانه پاکرو : به نقل از مجله زندگی ایرانی، وی گفت که به دلیل فاصله سنی کمی که داشتیم (یک سال) از بچگی مانند دوقلوها بودیم. لباس هایمان شبیه هم بود. حتی خاطرم است زمانی که سعیده به مهدکودک رفته بود اینقدر اصرار کردم تا من را هم زودتر از موعد به مهدکودک فرستادند.
در اصل من دو سال مهدکودک رفتم. یک سال با سعیده، یک سال هم تنهایی. مدرسه هم که با هم بودیم و دقیقاً تا اول دبیرستان. از آن جا به بعد راهمان تغییر کرد. من به هنرستان رفتم و گرافیک خواندم .
کامپیوتر خواندم ولی در ادامه مانند افسانه هنر دغدغه ام شد و به سمت کارگردانی رفتم. حدود ۸ سال است که عکاسی و فیلمسازی را در کنار هم تجربه می کنم.
حتی به افسانه کار بازیگری هم می کنیم، البته در کارهای خودم. پنج فیلم کوتاه ساخته ام که افسانه در آن بازی کرده ولی دغدغه اصلی من ساختن یک فیلم بلند است. البته رشته های ورزشی ما هم یکی بود؛ شنا، تکواندو، ژیمناستیک و… .
چرا سعیده به سراغ بازیگری نیامد؟
افسانه پاکرو : راستش سعیده را هر کی می بیند فکر می کند بازیگر است. اتفاقاً چندین بار پیشنهاد بازیگری هم داشته اما قبول نکرده است. احساس می کنم به دلیل سختی کاری که من داشته ام او هم زده شد.
در صورتی که شاید این فرصت را هر کس داشت به راحتی از دست نمی داد. من هم خیلی اصرار کردم. برادرم هم یکبار در یکی از سریال های تاریخی بازی کرد.
آن موقع سن کمی داشت. وقتی کارگردان نوع دیالوگ گفتن را برایش توضیح داده بود، چون دیالوگ ها به سبک قدیمی بود، گفت نمی توانم این دیالوگ ها را بگویم. کار را رها کرده و آمده بود.(می خندد)
فکر می کنم خانواده ام خیلی به این کار علاقه ندارند. شاید چون محدودیت ها و سختی های من را دیده بودند، نخواستند وارد این حرفه شوند.
سعیده پاکرو : افسانه درست می گوید، پیشنهاد زیاد داشتم. من دوست داشتم اما آن زمان اصلاً فرصت این کار را نداشتم. آن موقع زیاد دوست نداشتم ولی الان دوست دارم این کار را به شکل حرفه ای ادامه بدهم. ولی خب الان دیگر پیشنهاد ندارم. البته کار فیلمسازی را بیشتر از بازیگری دوست دارم.
کفش های نو سفید در راه مدرسه
افسانه پاکرو : لباس خریدن من و سعیده برای عید، هم خودش داستانی داشت. همیشه هم لباس هایمان یک شکل بود. حتی خودمان به خیاط طرح می دادیم. لباس عروسکی و… دوست داشتیم. خاطرم است اولین روزی که بعد از تعطیلات مدرسه می رفتیم کفش های نو سفیدمان از چند متری تابلو بود.
سعیده پاکرو : همانطور که افسانه گفت، لباس هایمان را خودمان انتخاب می کردیم. قدیم خیلی مهم بود که لباس نو بپوشیم. البته ما تولدهایمان هم همینطور بود. جشن مفصلی می گرفتیم. مثلا ۱۰ سالمان که بود تولد می گرفتیم در حد عروسی.
با مادرم نمایشگاه نقاشی می گذارم
افسانه پاکرو : راستش را بخواهید من خیلی دوست داشتم نمایشگاه نقاشی برگزار کنم. من دانشگاه نقاشی خواندم. خیلی دوست داشتم آثارم را در معرض دید عموم بگذارم . اصلاً قبل از بازیگری، بیشترین علاقه ام نقاشی بود.
ولی همیشه مشکلی پیش آمده که نتوانستم این کار را به سرانجام برسانم. از طرفی مادر من نقاش هستند. نقاش فوق العاده ای هم هستند. ایشان با این که تحصیلات آکادمیک در زمینه نقاشی ندارند واقعاً عالی کار می کنند و من که رشته تحصیلی ام نقاشی بوده از دیدن آثار ایشان متعجب می شوم.
به نظرم استعداد مادرم در نقاشی بیشتر ذاتی است. ایشان حتی کلاس هم نرفته است. انشاءا… تصمیم داریم به اتفاق مادرم نمایشگاه برای آثارمان ترتیب دهیم.
سعیده پاکرو : برعکس افسانه و مادرم من اصلاً در زمینه نقاشی استعداد ندارم. حتی نمی توانم یک خط ساده بکشم.
برای دخترها خلبانی نبود، رفتیم دوره مهمانداری گذراندیم
افسانه پاکرو : من و سعیده علاقه زیادی به خلبانی داشتیم ولی آن زمان برای خانم ها خلبانی نبود؛ بنابراین مجبور شدیم مهمانداری را انتخاب کنیم. حتی آن زمان که می خواستم این دوره را بگذرانم سنم خیلی کم بود و اجازه نمی دادند ولی آنقدر اصرار کردم که قبول کردند.
ولی جالب است درست شبی که می خواستیم پرواز کنیم و لباس هایمان را دادند من انصراف دادم. ترسیدم هواپیما سقوط کند. فکر می کنم خانواده ام خوشحال شدند، ولی خب کسانی که با ما همدوره بودند الان یا مهماندار هستند یا خلبان. کلاً دوست های خلبان زیاد دارم.
سعیده پاکرو : هیچ وقت از این که مهمانداری را ادامه ندادم پشیمان نیستم. چون علاقه اصلی ما خلبانی بود و به خاطر علاقه نداشتن این کار را کنار گذاشتیم. افسانه هم شب پرواز همه چیز را کنار گذاشت.
دو برادر برای ازدواج
افسانه پاکرو : هر وقت حرف ازدواج پیش می آید، تصمیم می گیریم با دو برادر ازدواج کنیم که مجبور نشویم از هم جدا شویم. (می خندد) ولی تا الان خیلی به شکل جدی به ازدواج فکر نکرده ایم. جدا شدن از همدیگر هم برایمان سخت بود. ولی کم کم باید به این قضیه جدی تر فکر کنیم.
سعیده پاکرو : موافقم.
بچه مثبت
افسانه پاکرو : زمانی که می خواستم وارد این حرفه شوم پدرم تا اندازه ای مخالف بود. مانند همه پدرها دل نگران بود. متاسفانه همیشه به دنبال نام بازیگری حاشیه هایی هم بوده است. فکر می کنم پدرم هم از این قضیه نگران بودند، به خصوص اینکه من دختر بودم و حساسیت بیشتر بود.
نمی توان درباره این مسئله کلی صحبت کرد. فقط می توانم درباره خودم بگویم که چون در هر صنفی همه نوع آدمی دیده می شود. پس نمی توان گفت که همه اهالی سینما بد هستند. هیچکس هم مسئول رفتاری دیگری نیست.
من مسئول رفتار خودم هستم. همیشه سعی کرده ام در همه مراحل زندگی، حتی پیش از اینکه به این عرصه قدم بگذارم، رفتار مناسبی داشته باشم.
حتی زمانی که وارد بازیگری شدم خودم را محدودتر کردم. خیلی هم خسته شدم. چون بارها شنیدم که این بچه مثبته و… ولی روی همه این حرف ها چشم بستم. چون می خواهم درست زندگی کنم.
مامانمون ما رو نشناخت
افسانه پاکرو : چند سال پیش به اتفاق سعیده و دوستان مان رفتیم کیش. هوا گرم بود و ما هم دائم کنار دریا بودیم. وقتی برگشتیم آنقدر سیاه شده بودیم که مامانمان هم ما را نشناخت. فکر می کنم ۱۲ سال پیش بود. ولی هیچ وقت چهره مادرم یادم نمی رود. می گفت مثل سیاه پوست ها شده اید.
سعیده پاکرو : یک بار برای مسابقه شنا به شهر دیگری رفتیم. یک ساک بستیم از خودمان بزرگتر. مسابقه دادیم و منتظر بودیم که پدر و مادرمان بیایند دنبال مان. من و افسانه کلی گریه کردیم. آن سفر برای من تلخ و در عین حال پرخاطره بود. خیلی دلمان تنگ شده بود.
سعیده بازیگردان من است
سعیده پاکرو : ما همیشه در درباره نقش هایی که به افسانه پیشنهاد می شود صحبت می کنیم و نقش هایی را که قبول می کند در خانه تمرین می کنیم.
افسانه پاکرو : عوامل کار همه سعیده را می شناسند. به نوعی بازیگردان کارهای من است.
هر دو هدیه تهرانی را دوست داریم
سعیده پاکرو : همه بازیگران خوب هستند، ولی در بین بازیگران خانم هدیه تهرانی را خیلی دوست دارم. از شخصیت ایشان خوشم می آید. خیلی دوست دارم افسانه با ایشان کار کند.
افسانه پاکرو : من هم ایشان را دوست دارم.
سعیده پاکرو : از بین بازیگران آقا، رضا کیانیان را دوست دارم. افسانه هم ایشان را دوست دارد. بازیگران مورد علاقه مان هم یکی هستند. (می خندد)
سفره هفت سین خوب بود اما خانه تکانی، هرگز!
افسانه پاکرو : همیشه به سفره هفت سین اهمیت می دادم. از بچگی «هفت سین» را دوست داشتم و به خصوص رنگ کردن تخم مرغ را. فکر می کنم علاقه همه ما به دلیل اهمیت و علاقه مادرم بود. اگر نبود انگار یک چیزی کم داشتیم.
ولی خانه تکانی نه. اصلاً مشارکت نمی کردم. فقط لباس خریدن را دوست داشتم و البته سفره هفت سین. البته الان دیگر لباس خریدن هم برایم به اندازه آن سال ها جذاب نیست. ولی نظرم درباره خانه تکانی تغییر نمی کند.
عکس های دیده نشده افسانه پاکرو
عکس های شخصی افسانه پاکرو
بیوگرافی و عکس های شخصی افسانه پاکرو
مریم معصومی و تینا آخوندتبار و افسانه پاکرو
بیوگرافی افسانه پاکرو
زندگینامه افسانه پاکرو
مصاحبه و عکس های افسانه پاکرو
بیوگرافی و عکس های افسانه پاکرو و مادرش
زندگینامه و بیوگرافی افسانه پاکرو
افسانه پاکرو در فیلم ترانه ای عاشقانه برایم بخوان
بهنوش بختیاری و افسانه پاکرو
عکس ها و گفتگو خواندنی با افسانه پاکرو ، خواهرش سعیده و مادرش
منبع : نمکستان