بهترین و زیباترین دوبیتی های عاشقانه باباطاهر همدانی ««« دوبیتی های عاشقانه باباطاهر همدانی »»» شب تاریک و سنگستان و مو مست قدح از دست مو افتاد و نشکست نگهدارندهاش نیکو نگهداشت وگرنه صد قدح نفتاده بشکست ««« دوبیتی های عاشقانه باباطاهر همدانی »»» کشیمان ار بزاری از که ترسی برانی گر بخواری از که […]
بهترین و زیباترین دوبیتی های عاشقانه باباطاهر همدانی
««« دوبیتی های عاشقانه باباطاهر همدانی »»»
شب تاریک و سنگستان و مو مست
قدح از دست مو افتاد و نشکست
نگهدارندهاش نیکو نگهداشت
وگرنه صد قدح نفتاده بشکست
««« دوبیتی های عاشقانه باباطاهر همدانی »»»
کشیمان ار بزاری از که ترسی
برانی گر بخواری از که ترسی
مو با این نیمه دل از کس نترسم
دو عالم دل ته داری از که ترسی
««« دوبیتی های عاشقانه باباطاهر همدانی »»»
مو آن رندم که پا از سر ندونم
سراپایی بجز دلبر ندونم
دلارامی کز او دل گیرد آرام
بغیر از ساقی کوثر ندونم
««« دوبیتی های عاشقانه باباطاهر همدانی »»»
مرا عشقت ز جان آذر برآره
زپیکر مشت خاکستر برآره
نهال مهرت از دل گر ببرند
هزاران شاخه دیگر برآره
««« دوبیتی های عاشقانه باباطاهر همدانی »»»
تن محنت کشی دیرم خدایا
دل با غم خوشی دیرم خدایا
زشوق مسکن و داد غریبی
به سینه آتشی دیرم خدایا
««« دوبیتی های عاشقانه باباطاهر همدانی »»»
بود درد مو و درمانم از دوست
بود وصل مو و هجرانم از دوست
اگر قصابم از تن واکره پوست
جدا هرگز نگردد جانم از دوست
««« دوبیتی های عاشقانه باباطاهر همدانی »»»
گلی کشتم باین الوند دامان
آوش از دیده دادم صبح و شامان
چو روج آیو که بویش وا من آیو
برد بادش سر و سامان بسامان
««« دوبیتی های عاشقانه باباطاهر همدانی »»»
دو چشمانت پیالهی پر ز می بی
خراج ابروانت ملک ری بی
همی وعده کری امروز و فردا
نمیدانم که فردای تو کی بی
««« دوبیتی های عاشقانه باباطاهر همدانی »»»
قدم دایم ز بار غصه خم بی
چو مو محنت کشی در دهر کم بی
مو هرگز از غم آزادی ندیرم
دل بی طالع مو کوه غم بی
««« دوبیتی های عاشقانه باباطاهر همدانی »»»
بشم واشم ازین عالم بدر شم
بشم از چین و ما چین دورتر شم
بشم از حاجیان حج بپرسم
که این دوری بسه یا دورتر شم
««« دوبیتی های عاشقانه باباطاهر همدانی »»»
صدای چاوشان مردن آیو
بگوش آوازهی جان کندن آیو
رفیقان میروند نوبت به نوبت
وای آن ساعت که نوبت وامن آیو
««« دوبیتی های عاشقانه باباطاهر همدانی »»»
به قبرستان گذر کردم کم وبیش
بدیدم قبر دولتمند و درویش
نه درویش بیکفن در خاک رفته
نه دولتمند برده یک کفن بیش
««« دوبیتی های عاشقانه باباطاهر همدانی »»»
دیم یک عندلیب خوشنوایی
که مینالید وقت صبحگاهی
بشاخ گلبنی با گل همی گفت
که یارا بی وفایی بی وفایی
««« دوبیتی های عاشقانه باباطاهر همدانی »»»
به قبرستان گذر کردم صباحی
شنیدم ناله و افغان و آهی
شنیدم کلهای با خاک میگفت
که این دنیا نمیارزد بکاهی