داستان کوتاه تمام لذت دنیا | داستان های استاد شیوانا
شیوانا | داستان شیوانا | داستان کوتاه تمام لذت دنیا در یکی از روزها شیوانا پیر معرفت از روستایی می گذشت که به دو کشاورز بر خورد می کند. هر یک از او می خواهند که دعایی برایشان داشته باشد.
داستان کوتاه آن یک نفر | داستان های شیوانا استاد معرفت
داستان های شیوانا ، داستان کوتاه آن یک نفر در روزی از روزهای سر و سوزناک زمستان شیوانا از جاده خارج دهکده به سمت روستا در حرکت بود. در کنار جاده تجمعی دید و وقتی نزدیک شد.
داستان کوتاه زخم زبان / داستان های شیوانا استاد معرفت
داستان کوتاه زخم زبان / داستان های شیوانا استاد معرفت شیوانا در مدرسه نشسته بود که با دیدن صحنه ای عجیب جا خورد . زن و دختر جوانی پیرمردی را کشان کشان نزد او آوردند
ماوراء یا دقت در دنیای واقعی / داستان های استاد شیوانا
روزي شيوانا به همراه مريدانش درجاده اي خارج شهر راه مي سپردند. ناگهان شيوانا متوقف شد و از شاگردان عذر خواست و به كنار جاده دويد.
نشانه عشق از سری داستان های شیوانا
نشانه عشق از سری داستان های شیوانا پسری جوان که یکی از مریدان شیفته شیوانا بود، چندین سال نزد استاد درس معرفت و عشق می آموخت. شیوانا نام او را “ابر نیمه تمام” گذاشته بود و به احترام استاد بقیه شاگردان نیز او را به همین اسم صدا می زدند.
داستان های شیوانا دره
داستان های شیوانا دره روزی شیوانا متوجه شد که باغبان مدرسه خیلی غمگین است نزد او رفت و علت ناراحتی اش را جویا شد
داستان های شیوانا آهنگر طماع
داستان های شیوانا آهنگر طماع داستان های شیوانا آهنگر طماع روزی آهنگری جوان وارد دهکده شیوانا شد او در کار خود بسیار ماهر بود و می توانست وسایل مختلف را با کیفیت خوب و قیمت مناسب بسازد و به مردم عرضه کند در ابتدا فروش خوبی هم داشت اما به تدریج میل و رغبت مردم […]
داستان های شیوانا پسر پیرزن
داستان های شیوانا پسر پیرزن شیوانا با تعدادی از شاگردان از راهی می گذشت نزدیک دروازه یک شهر با ردیفی از فروشندگان دوره گرد روبه رو شد که کنار جاده بساط خود را پهن کرده بودند و به رهگذران غذا و لباس و میوه می فروختند شیوانا متوجه شد که یکی از فروشندگان پیرزنی است […]
داستان های شیوانا نانوا
داستان های شیوانا نانوا یک روز سحر شیوانا از مقابل مغازه نانوایی عبور می کرد ناگهان دید نانوا عمدا مقداری آرد جو را با آرد گندم مخلوط می کند تا در طول روز به مردم به اسم نان مرغوب گندم بفروشد و سود بیشتری به دست آورد شیوانا از مرد نانوا پرسید : آیا دوست […]
داستان های شیوانا نقاب
داستان های شیوانا نقاب یک عده رزمی کار از دیاری دور به دهکده شیوانا آمدند و رییس گروه از شیوانا خواست تا امکان برگزاری یک مسابقه رزمی بین گروه او و شاگردان رزمی کار مدرسه شیوانا را فراهم سازد تا قدرت رزمی کارها با یکدیگر سنجیده شود وقتی زمان مبارزه فرارسید شاگردان متوجه شدند که […]
داستان های شیوانا مزد آخر کار
داستان های شیوانا مزد آخر کار شیوانا در بازار کنار مغازه دوست سبزی فروشی نشسته بود و به اطراف نگاه می کرد صاحب مغازه کناری که جوانی تازه کار بود به شیوانا گفت : به نظر من این دوست شما دارد ضرر می کند من کارگاه سفالگری دارم و یک کارگر دارم که برایم هر […]
داستان های شیوانا نقطه ضعف شکارچی
داستان های شیوانا نقطه ضعف شکارچی جوانی نزد شیوانا آمد و به او گفت : در مدرسه ای که درس می خوانم پسر ثروتمندی است که خود را خیلی زرنگ می داند و به واسطه ثروت پدرش مسولین مدرسه هم از او حمایت می کنند البته انکار نمی کنم که او فردی واقعا باهوش است […]
داستان های شیوانا عشق واقعی یعنی ناراحت شدن از درد محبوب
داستان های شیوانا عشق واقعی یعنی ناراحت شدن از درد محبوب داستان کوتاه آموزنده پیر معرفت شیوانا شیوانا با چند تن از شاگردانش همراه کاروانی راه می سپردند در این کاروان یک زوج جوان بودند و یک زوج پیر و میانسال زوج جوان تازه ازدواج کرده بودند و زوج پیر سال ها از ازدواجشان گذشته […]
داستان های شیوانا معنی عشق واقعی
داستان های شیوانا معنی عشق واقعی استاد شیوانا با دو نفر از شاگردانش همراه کاروانی به شهری دور می رفتند با توجه به مسافت طولانی راه و دوری مقصد طبیعی بود که بسیاری از مردان کاروان بدون همسرانشان و تنها سفر می کردند و وقتی به استراحتگاهی می رسیدند بعضی از مردان پی خوشگذرانی می […]
داستان های شیوانا مثبت و منفی Story Shivana
داستان های شیوانا مثبت و منفی Story Shivana روزی بین شاگردان شیوانا در مورد معنای مثبت نگری و خوش بینی و منفی نگری و بدبینی اختلاف افتاد یکی از شاگردان خود را به شدت مثبت اندیش و مثبت نگر می دانست و معتقد بود که هر اتفاقی در عالم به خیر اوست و دیگری معتقد […]