دلنوشته های عاشقانه و زیبا بلند بی تو در سکوت سرد این اتاق بی تو در شب های بی فروغِ بی چراغ دلخوش به آواز جیر جیرک های ته باغ شدم شاید او هم از تنهایی و چشم انتظاری می نالد کمی که دقت می کنم خوب تر می شنوم صدای خسته باد را هم […]
دلنوشته های عاشقانه و زیبا بلند
بی تو در سکوت سرد این اتاق
بی تو در شب های بی فروغِ بی چراغ
دلخوش به آواز جیر جیرک های ته باغ شدم
شاید او هم از تنهایی و چشم انتظاری می نالد
کمی که دقت می کنم
خوب تر می شنوم
صدای خسته باد را هم می شنوم
که از پشت پنجره به شیشه ی نمناک اتاق می کوبد
من تو را صدا می زنم
آنها که را؟
گوش کن!
آری
برگ درختان هم با خش خش گاه و بی گاه خود
کسی را صدا می زنند
چقدر سخت است و غم بار
که در این سرای بی کسی
هر کس صدا می زند کسی
کِی شود با کسی
فقط خدا می داند
اثری زیبا از ساحلی
•
دل نوشته
del neveshteh
•
چه بنامم این را
جوشش چشمه ی عشق
یا که باران سراپرده دل
ناب چون مروارید
که سرازیر شد از باغ نگاه
هرچه هستش به دل عاشق من می ریزد
من دگر شاد و سبک بالم چون
عشق خود را به تو می فهمانم
تو ببین زخم و ترک های دلم را در زلال اشک ها
اثری زیبا از ساحلی
•
del neveshteh
•
از زمان رفتنت از همه عالم دلم برید
غصه ها یک به یک بر در خانه ام سنگ می زنند
بالم شکست…
شوق پروازم خاموش شد و پر کشید
همه
همه دلتنگی ها
مرا به همراهی می خوانند
امروز هم آمده بود
گفت که می آید ، هرروز
یا که گاهی هر لحظه خواهد امد
گفته جای تو را پر می کند
اما یاد تو پر رنگ تر از قبل
در قلب رنچورم نقش می زند
دیدم که چه دلبستگی دارد غم
با من وفا می کند
هر دم کنارم می آید
و گفته تنهایم نخواهد گذشت
اثری زیبا از ساحلی