داستان کوتاه رئیس جدید سرخ پوست ها اعضای قبیله سرخ پوست از رییس جدید می پرسن : آیا زمستان سختی در پیش است؟ رییس جوان قبیله که هیچ تجربه ای در این زمینه نداشت جواب میده «برای احتیاط برید هیزم تهیه کنید» بعد میره به سازمان هواشناسی کشور زنگ میزنه: «آقا امسال زمستون سردی در […]

داستان کوتاه رئیس جدید سرخ پوست ها

داستان کوتاه

داستان کوتاه

اعضای قبیله سرخ پوست از رییس جدید می پرسن :

آیا زمستان سختی در پیش است؟

رییس جوان قبیله که هیچ تجربه ای در این زمینه نداشت

جواب میده «برای احتیاط برید هیزم تهیه کنید»

بعد میره به سازمان هواشناسی کشور زنگ میزنه:

«آقا امسال زمستون سردی در پیشه؟»

پاسخ: «اینطور به نظر میاد»

پس رییس به مردان قبیله دستور میده که بیشتر هیزم جمع کنند

و برای اینکه مطمئن بشه یه بار دیگه به سازمان هواشناسی زنگ میزنه:

«شما نظر قبلی تون رو تایید می کنید؟»

پاسخ: «صد در صد»

رییس به همه افراد قبیله دستور میده که تمام توانشون رو برای جمع آوری هیزم بیشتر صرف کنند

بعد دوباره به سازمان هواشناسی زنگ میزنه:

«آقا شما مطمئنید که امسال زمستان سردی در پیشه؟»

پاسخ: بگذار اینطوری بگم؛ سردترین زمستان در تاریخ معاصر!

رییس: «از کجا می دونید؟»

پاسخ: «چون سرخ پوست ها دیوانه وار دارن هیزم جمع می کنن!»

داستان کوتاه رئیس جدید سرخ پوست ها