نمکستان: مجموعه زیباترین شعر سنگ قبر پدر و مادر سوزناک از مولانا و سعدی را از نمکستان دریافت نمایید. برای این پست شعر سنگ قبر پدر و مادر را آماده کرده ایم برای مشاهده شعر سنگ قبر، این پست را دنبال کنید. در این مطلب برای شما عزیزان کاربران محترم سایت نمکستان بهترین متن و شعر ها برای سنگ قبر پدر , مادر و یا عزیزی را آماده کرده ایم.این متن ها تهیه شده از شعر های سوزناک مولانا و سعدی است.این شعر سنگ قبر پدر ومادر گلچین شده است.مارا نیز در غم خود شریک بدانید.
شعر سنگ قبر پدر و مادر
مادر گمان مبر زخیال تو غافلم
گر مانده ام خموش خدا داند و دلم
شعر سنگ قبر پدر و مادر
در گلستان ادب اموزگارم مادر است
بعد رب العالمین پروردگارم مادر است
من که شاگرد دبیرستان عشق مادرم
اولین معشوق من در روزگار مادر است
شعر سنگ قبر پدر و مادر
گل های بهشت سایبانت مادر
یک دسته ستاره ارمغانت مادر
دیگر چه کسی چشم به راهم باشد
قربان نگاه مهربانت مادر
شعر سنگ قبر پدر و مادر
قلبم شده رنجور ز هجران تو مادر
فکرم شده این گونه پریشان تو مادر
هرروز کنم ارزوی روی تو افسوس
دستم شده کوتاه ز دامان تو مادر
شعر سنگ قبر پدر و مادر
این گوهر گم گشته به دنیا پدرم بود
محبوب همه یار همه تاج سرم بود
هرجا که زمن نام ونشانی طلبیدند
اوازه همه نامش سند معتبرم بود
شعر سنگ قبر پدر و مادر
آن کس که مرا روح وروان بود پدر بود
ان کس که مرا فخر زمان بود پدرم بود
افسوس که رفت از سرم آن سایه رحمت
آن کس که برایم نگران بود پدرم بود
شعر سنگ قبر پدر و مادر
پدر جان یاد آن شب ها که ما را شمع جان بودی
میان نا امیدی ها چراغ جاودان بودی
برایت زندگی کردن اگرچه رنج وسختی بود
بنازم همتت بابا صبور و مهربان بودی
شعر سنگ قبر پدر و مادر
باورم نیست پدر رفتی وخاموش شدی
ترک ما کردی وبا خاک هم آغوش شدی
خانه را نوری اگر بود ز رخسار تو بود
ای چراغ دل ما از چه تو خاموش شدی
شعر سنگ قبر پدر و مادر
عزیزخفته در خاکم گل باغ دلم بودی
درخشان گوهر پاکم چراغ محفلم بودی
کجا یابم دگر چون تو اگر گرد جهان گردم
تو را ای نازنین دختر که یار وهمدمم بودی
شعر سنگ قبر پدر و مادر
دلا دیدی که آن فرزانه فرزند
چه دید اندر خم این طاق رنگین
به جای لوح سیمین در کنارش
فلک بر سر نهادش لوح سنگین
همچنین ببینین : اس ام اس تسلیت
شعر سنگ قبر پدر و مادر
افتابی در جهان تابید رفت
عمر کوتاهش جهان دید ورفت
هیچ کس از دست او رنجش نداشت
از چه رو از دست ما رنجید و رفت
شعر سنگ قبر پدر و مادر
فلک آخر ربودی گوهر یکدانه ما را
بگو بر ما چرا بردی تو ان دردانه ما را
ندانم از چه رو کردی شعار خویش گل چیدن
گل ما را چیدی و برهم زدی گلخانه ما را
شعر سنگ قبر پدر و مادر
آن گنج نهان در دل خانه پدرم
هم تاج سرم بود همی بال وپرم بود
هر جا که زمن نام و نشانی طلبیدند
آوازه نامش سند معتبرم بود
شعر سنگ قبر پدر و مادر
قلبم شده رنجور زهجر تو مادر
فکرم شده اینگونه پریشان تو مادر
هر لحظه کنم آرزوی روی تو افسوس
دستم شده کوته زدامان تو مادر
شعر سنگ قبر پدر و مادر
مادرم فردا که زهرا پا به محشر می نهد
در صف خدمتگزارانش ترا جا می دهد
باز ان جا هم مرام مادری را پیشه گیر
جان مولا پیش زهرا دست ما را هم بگیر
شعر سنگ قبر پدر و مادر
در چمن هر ورقی دفتر حال دگر است
حیف باشد که زکار همه غافل باشی
نقد عمرت ببرد غصه دنیا بگزاف
گر شب وروز دراین قصه مشکل باشی
گرچه راهی است پر از بیم ز ما تا بر دوست
رفتن آسان بود ار واقف منزل باشی
شعر سنگ قبر
مادرم ای رفته در خوابی دراز
یاس هایت توی ایوان گشته باز
گرچه گل هایت همه تنها شدند
با شقایق های آن دنیا بساز
شعر سنگ قبر پدر و مادر
خواهید که مرا سوی نگارم ببرید
پیوسته به زیر این شعارم ببرید
با مهر حسین آمده ام من به جهان
با یاد حسین از این دیارم ببرید
شعر سنگ قبر پدر و مادر
خدا آن مهربان ما کجا رفت
ز حال ما نشد آگه چـرا رفت
هزاران سعی کـردم تا بمـاند
ولی کاری نشد تیرم خطا رفت
شعر سنگ قبر پدر و مادر
این گوهر گم گشته به دنیا پدرم بود
محبوب همه یار همه تاج سرم بود
هرجا که زمن نام ونشانی طلبیدند
اوازه همه نامش سند معتبرم بود
آن کس که مرا روح وروان بود پدر بود
ان کس که مرا فخر زمان بود پدرم بود
افسوس که رفت از سرم آن سایه رحمت
آن کس که برایم نگران بود پدرم بود
شعر سنگ قبر پدر
امشب انگار، دگر زندگی ام باور نیست
کس به جز غصه، در این خانه مرا یاور نیست
سوختم در طلب دست نوازشگر ولیک
دو صد افسوس که دیگر به برم مادر نیست
شعر سنگ قبر پدر و مادر
درد من، درد فراق است، خدایا کم نیست
اشکهایم بجز از فراق و غم و ماتم نیست
بر دل غم زده و بغض پر از فریادم
بجز آن لطف نگاه پدرم مرهم نیست
شعر سنگ قبر مادر
پدرم در سوگ تو دلهای ما پیوسته می گرید
سراپا همچو شمعی بی فروغ آهسته می گرید
تویی در خاطر ناشاد ما تا آخرین لحظه
به یادت چشم، چون ساغر بشکسته می گرید
شعر سنگ قبر پدر و مادر
پدر جان یاد آن شب ها که ما را شمع جان بودی میان نا امیدی ها چراغ جاودان بودی
برایت زندگی کردن اگرچه رنج وسختی بود بنازم همتت بابا صبور ومهربان بودی
شعر سنگ قبر پدر و مادر
ما که باغ بهارمان پژمرد
ما که پای امیدمان فرسود
بی تو از سوز عشق با که نالیم
بی تو درمان درد از که جوییم؟
بی تو رسم محبت از که آموزیم؟
و بی تو یاس و شمعدانی خانه ات را
به کدامین بهار بشارت دهیم؟