دلنوشته جدایی در سكوت به انتهاي راهرو پرواز مي كنم … گويي از آينه ها صدا مي گذشت … به سوي صدا رهسپار مي شوم … نور مهتابِ امشب … نوازشگر چشمها مي شود…. دلم به لبخند تنهاي مادر خوش است صداي باد و باران … كمي همهمه مي كند .. رقص پرده ها … […]
دلنوشته جدایی
در سكوت به انتهاي راهرو پرواز مي كنم …
گويي از آينه ها صدا مي گذشت …
به سوي صدا رهسپار مي شوم …
نور مهتابِ امشب …
نوازشگر چشمها مي شود….
دلم به لبخند تنهاي مادر خوش است
صداي باد و باران …
كمي همهمه مي كند ..
رقص پرده ها …
مي شود دل خوش لحظه ها …
گردش بوي عود از اتاق بغل …
عاشقانه مستم كند …
قدم از قدم بر ندارم …
چشم بر هم مي نهم …
غرش اسمان …
خلوت دلم را به يغما …. بَرد
صداي در
در هجوم دردها
به ناكاميم مي كشد
راسخ و استوار
در خيال خود
از زمين كنده مي شوم
اخرين روز بودنم را
درنگاه مرد قلبم
بي هيچ حرف
خط خطي مي كنم …
اثر زيبا . ب ( نيلا )